به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ حمیده جهانگیر در یادداشتی نوشت: منتقدان و نویسندگان سینمایی (که گاه حیطه فعالیتهای نوشتاری آنها را رسانه تلویزیون نیز دربرمیگیرد) چندی است نگاههای تاریخی و تحلیلی به آن روزگار پردامنه و اثرگذار را شروع کردهاند. ازجمله کتابی که مدتی قبل باهدف بررسی سینمای دهه شصت به بازنشر راه یافته، گفتوگوهایی است که با سید محمد بهشتی مدیر وقت بنیاد سینمایی فارابی انجام گرفته بود. بهتازگی هم کتاب دیگری به نام «دهه شصتیها» به بازار آمده که آن را علی شیرازی، نویسنده، روزنامهنگار، منتقد سینما و تلویزیون و پژوهشگر موسیقی که دستی هم در آواز ایرانی دارد نوشته است.
کتابی نوستالژیک درباره تلویزیون
«دهه شصتیها» عنوان فرعی «نوستالژی تلویزیون در دهه ۶۰» را بر خود دارد و یکی از مشکلات کتاب نیز دقیقاً از همین عنوان و نگاه نوستالژیکش برمیآید. با توجه به پیشینه نقادانه شیرازی در حیطه سینما و تلویزیون و نقدهای گاه تندی که بر فیلمها (هرساله از همان زمان نمایش نخستشان در جشنواره فیلم فجر!) مینویسد، خوانندهای که بانام و قلم او آشناست، توقع دارد که با نگاه دقیقتر و منتقدانهتری به زمانهای که کمابیش سه دهه از آن گذشته است افکنده باشد. اما اینجا فقط به انداختن نگاهی غمخواران، دوستداشتنی، از روی حسرت و دوری ناگزیر و در یککلام نوستالژیک بسنده کرده است. بههرحال نوشتههای سینمایی چون او تا حد زیادی گذشتهباز هستند (این مورد در تمامی سوگنامههایی که شیرازی در این سالها، اندکی پس از درگذشت عزیزان سینماگر مینویسد بهخوبی هویدا است) و چندان گزیر و گریزی از این نگاه نمیتوانند داشت. اما وقتی به تیزی نگاه همین نویسنده در نقد فیلمهایی که دوست ندارد مینگریم حقداریم این پرسش را مطرح کنیم که آیا همهچیز آن دوره و زمانه موصوف خوب و بیعیب و نقص بوده است؟
این نهضت ظاهرا ادامه دارد
تب تا حدی فراگیر و موسوم به دهه شصتیها اولین تبی نیست که بخش یا بخشهایی از جامعه به آن مبتلا شده، آخرین آنها هم نخواهد بود و بالاخره هم به عرق خواهد نشست. مطمئن باشید که دیر و زود دارد اما سوختوسوز ندارد! این تب در این چندساله با جمعآوری فیلمها، کارتونها، عکسها و خاطرات جستهوگریخته مربوط به دوستداشتنیهای آن روزگار بالاگرفته و بیشتر در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی قابلپیگیری و مشاهده است. در محیط بیرون از آن فضا نیز شاهد انتشار کتابهایی که درواقع، طرح جلد و صفحههایی از دفتر مشق بچههای مدرسهای آن روزگار را در خود دارد هستیم. ضمن اینکه همزمان با انتشار کتاب دهه شصتیهای شیرازی، آدم باذوق و گذشتهباز (و البته «عشق سینما» ی) دیگری هم کتابی را بیرون داده که بریده روزنامهها و پوسترها و آگهیهای سینمایی آن دهه را باز چاپ کرده و نشر داده است. یعنی این نهضت فعلاً و تا اطلاع ثانوی ادامه دارد. اما اینها فقط ظاهر قضیه را شکل میدهند.
کاری سفارشی با رعایت جنبه های شرافتی و انسانی
درواقع علاقهمندان جدی هنرهای نمایشی فعلاً باید به انتظار بنشینند تا کتاب یا کتابهایی حاوی تحلیلهای جدی و همهجانبه درباره آن روزگار (در عرصههایی مثل تلویزیون، سینما، تئاتر، موسیقی و حتی حیطه کتاب و خود مطبوعات) به بازار بیایند و بخشی از عطش شکلگرفته پیرامون مظاهر و چیستی پدیدهها و ویژگیهای آن دهه را فروبنشانند. پس تا آن زمان کتاب نوشتهشده توسط علی شیرازی هم در نوع خود غنیمتی است؛ چراکه چندان هم خالی از جذابیتهای خواندنی و نوستالژیک نیست. از طرفی با توجه به موقعیتی که نویسنده پرکاری مثل او به هنگام متنهای اولیه نگارش کتاب برای روزنامه جام جم دستبهگریبان بوده نیز تا حدی حق را به نویسنده میدهد: «این سلسله مطالب را با در نظر گرفتن مسائلی نگاشتهام؛ یکی اینکه بههرحال برای نشریه ارگان صداوسیما تهیهشدهاند که سیاستش بیشترْ تبلیغ فعالیتهای نهاد مطبوع خودشان است. من البته تن به این کار ندادم و نمیدهم، چراکه کارمند آنجا نبودهام و نیستم و دوست دارم برای دلم مطلب یا هر چیز دیگری بنویسم و تهیه کنم. هرگاه هم که یک کار سفارشی را برای کسی یا جایی انجام دادهام با رعایت جنبههای انسانی و شرافتی (مثلاً باهدف اینکه هم برای سفارشدهنده و هم برای خواننده کم نگذارم یا کمفروشی نکنم)، دستآخر آنها بانامی مستعار عرضه کردهام. در این مورد اخیر هم با دبیر مربوطه قرار گذاشتیم که من – بسته به شرایط - هرچه دلتنگم میخواهد بنویسم و او و بالادستانش - راحت - آنچه را نپسندیدند حذف کنند؛ بهشرط آنکه چیزی به نوشتههایم نیفزایند. درنهایت هم ترتیب و روال منطقی هرآن چه قرار است چاپ شود در متن نهایی حفظ شود (ازنظر درست بودن چارچوبهای خودِ نوشته).اینطوری شاید کمتر به خودسانسوری میافتادم... حالا آنچه در کتاب میخوانید متنهای کامل و اولیه نوشتههای من است. با این تفاوت که تا حدی آسیبهای ناشی از شتابزدگیهای خاص کارهای مطبوعاتی را از نوشتههای اولیهام زدودهام و برخی اشتباهها را دیگر با خود ندارند.»
نویسنده در ادامه مطلب مینویسد: «همچنین نوشتهها به ترتیب زمان نگارش (و درواقع همان ترتیب چاپ اولیه در روزنامه) در کتاب از پی همردیف شدهاند؛ اینجوری به گمانم حس وحال جاری و دنبالهدارِ آنها حفظشده است. ضمن اینکه در مطالبم توالی تاریخی چندان رعایت نشده است (که اگر میشد خیلی بهتر بود)، بنابراین در یک نوشته به رخدادی از – مثلاً - سال ۱۳۵۸ پرداختهام و در دیگری به اتفاقی از سال ۱۳۶۱.»
از دل جعبه کوچک تلویزیون
طبق آنچه در این کتاب آمده، پرونده این موضوع هنوز بسته نشده و از قرار مجلدهای دیگری هم از کتاب حاضر درراه هستند: «قرار است به دهههای بعدی (هفتاد و احتمالاً هشتاد و نود...) هم وارد شویم اما نام این کتاب همچنان «دهه شصتیها» خواهد ماند. اصل قضیه هم این است که تلویزیونی که امروز میشناسیم، از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ کارش را شروع کرده و بسیاری از مطالب این کتابْ مالِ آن دو سال و خردهای دهه پنجاه است؛ همچنان شاید از دهه هفتاد هم مطالبی به این کتاب راه پیداکرده باشد. غرض آن است که بانام دهه شصتیها به بخشی از دلمشغولیها و علایق این گروه بزرگ سِنی و اجتماعی بپردازیم و حتماً هم میدانید که منظور از این گروه، دایرهای بس وسیعتر از حد معمول را دربرمیگیرد، مثل متولدان دهه پنجاه که در دهه ۶۰ چشم و گوش باز کردند، یا زاده شدگان دهه ۴۰ که در دهه موردبحث ما به بالندگی رسیدند و حتی زادگان ابتدای دهه ۶۰ که از نیمه همین دهه مشتریان کوچک تلویزیون لقب گرفتند... به نظر نگارنده، صفت "دهه شصتیها" حتی خیلیهای دیگر را نیز مشمول میشود و دلیلش هم قطعاً شرایط صد درصد ویژه این دهه است. شرایطی که کوشیدهام بخشهایی از آن را بههرحال حالوروز این گروه بزرگ و عزیز در کتابم بازتاب دهم؛ با بهانه، دستاویز یا هر چیز دیگری که شما اسمش را بگذارید و چیزی نیست بهجز جعبه کوچک تلویزیون...»
سر و شکل بهتری برای کتاب لازم است
میتوان امیدوار بود که با همین یک تجربه هم نویسنده و ناشر، کتابهای بعدی را با سروشکل بهتری عرضه کنند (در همین وضعیت نیز کتاب ظاهر نسبتاً خوبی دارد و از شتابزدگیهای مرسوم کمتر در آن خبری هست) ولی بههرحال میتوان انتظار داشت که چاپهای بعدی همین جلد نخست و نیز چاپ اول جلدهای بعدی که درراه هستند، از نمونهخوانی و پاراگرافبندی بهتر و شکیلتری برخوردار باشند.
همچنین میتوانیم این خواسته را هم مطرح کنیم که گنجاندن عکسهایی مرتبط با موضوع هر فصل از کتاب، آنهم با در نظر گرفتن موضوعی تا این حد تصویری و خاطرهانگیز که به فیلمها و سریالها و کلاً برنامههای نمایشی آن دوران میپردازد تا چه حد میتوانست به عینی شدن مطالب و موضوعها کمک کند. کاری که احتمالاً ناشر و نویسنده در چاپهای بعدی همین جلد نخست و مجلدهایی که درراه هستند فکری برای آن خواهند کرد.
کتاب را انتشارات ادریس در قطع وزیری، ۲۰۸ صفحه و با جلد شمیز به قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر کرده است. علی شیرازی، متولد سال ۱۳۵۰ شهرری است. او از سال ۱۳۶۰ با حضور در کلاسهای فیلمسازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در نزد خسرو معصومی آموختن سینما را شروع کرد. در ادامه به علت علاقهای که به موسیقی اصیل ایرانی داشت در محضر استادانی چون شاپور رحیمی، رضا رضایی پایور، کمال عباسی، کریم صالح عظیمی و محسن کرامتی به فراگیری آواز پرداخت. او کار مطبوعاتیاش را از دهه ۱۳۷۰ شروع کرد. شیرازی تاکنون با روزنامههای همشهری، جام جم، اطلاعات، تهران امروز، صبا و مجلههایی مثل ماهور و مقام موسیقایی همکاری کرده است. او که سالهای اخیر فعالیتش را بیشتر بر ماهنامه سینمایی فیلم و «هنر موسیقی» متمرکز کرده است. همچنین طبق گفته خود نویسنده در مقدمه «دههشصتیها» از شیرازی کتابهای دیگری هم درراه است: موسیقی فیلم ایرانی، سینمای کمدی در ایران، دهه شصتیها (جلد دوم)، آخرین آواز و شرححال چند سینماگر.
نظر شما